بسر می پرورانم من هوای حضرت باقر
بدل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر
زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی داند
که نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر
بگوشم هاتف غیبی سرود این نکته را دیشب
که باشد رخش دانش زیرپای حضرت باقر
چنان بگرفته صیت علمیش آفاق را یکسر
که پیچیده در این عالم صدای حضرت باقر
پیمبر گفت یا جابر که خواهی دید باقر را
سلام از من رسان آنگه برای حضرت باقر
سوالاتی که از وی کرده دانشمند نصرانی
جوابش را شنید از گفته های حضرت باقر
مسلمان گشت راهب ناگهان در محضر آن شه
منور شد دل او از ولای حضرت باقر
شد آسان وضع حمل گمرک وحشی بیابانی
بر روی قله ی کوه از دعای حضرت باقر
برستاخیز اگر خواهی نجات از گرمی محشر
برو در سایه ظل همای حضرت باقر
خرد عاجز بود ز اوصاف بی پایان آن سرور
کمیت لفظ لنگ است از ثنای حضرت باقر
جلال و شان آن امام پاک بازان را
نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر
(رضائی ) ایستاده بر دولت سرای او
لجه ای از اقیانوس
قالَ علیه السلام :
مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ
ترجمه :
فرمود: هرکس مشکلى از مؤ منى را بر طرف نماید
و او را خوشحال سازد، خداوند او را در روز
قیامت خوشحال و راضى مى گرداند.
اصول کافى : ج 2، ص 160، ح 4
و آهوان، سایه امن مهربانی ات را به وجد آمدند.
تا تو آمدی، دنیا نفس راحتی کشید.
یا ثامن الائمه، تا جهان ابد در زیر سایه ات سروسامان گرفته است.
نیشابور، دیری است چشم به راه آمدنت نشسته
و تشنه باران احسان توست.
خوش آمدی رئوف اهل بیت!
از این پس، آهوان سرگردانی و بی پناهی خود
را برمدار مهربانی تو خواهند آورد.
از این پس کبوتران در سایه گنبد طلایی آستانت خواهند آرمید.
فرشتگان بهانه دارند تا هر روز و هر لحظه
آستان مقدست را به طواف در آیند.
تو آمدی و شیعه دلگرم شد.
ولایت و محبت تو دژ محکمی است که تشیع را در خود پناه داده است.
هنوز جهان مست کلام توست که نور باریدی:
«کلمَةُ لا إِلهَ إلاَّ اللّه حِصْنِی...»
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم
زنم به سینه که آمد محرم صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع
سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
براى صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است
همانکه غربتش از قبر خاکى اش پیداست
امام صادق شیعه سلاله زهراست
ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد
هدف به تیر جسارت امام صادق شد
همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا
ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد
امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند
امان که روح سبکبال شیعه را کشتند
براى فاطمه از بى کسى سخن مى گفت
براى مادرش از غربت وطن مى گفت
بخاک حجره اش از سوز سینه مى غلطید
پسر به مادر خود از کتک زدن مى گفت
از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن ربیع
دوانده در پى اش اندر مدینه ابن ربیع
فضاى شهر مدینه بیاد او تار است
هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است
هنور مى کشد او را عدو به دنبالش
هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است
هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است
هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است
منبع : آیه های انتظار
خدایاچنان کن که هرروزما
همه سبزباشدچو نوروزما
دل ودیده باشدچو مهرتوشاد
جهان نوشود،سال فرخنده باد
امید که سالی نیکو وپر برکت پیش رو داشته باشید
دستان پر مهر شما سر شار از مهربانی و دلتان خالی از کینه
خوش نوا باشید چونان چکاوک های بهاری
در غــ ـــ ـــزه
امروز
عیـــــد قــربــان
بود
نه عیـــد فــطر
عید فطر؛ عید پایان یافتن رمضان نیست. عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد میشود. رمضان کورهای است که هستی انسان را میسوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر میآورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر در عید فطر درنیابیم که از نو متولد شدهایم؛ اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم؛ عید فطر، عید ما نیست
حلول عید سعید فطر ، عید فبولی در ازمــــوم اخلاص و عبـــودیت بر شما مبارک باد .
امیـــد است با تقـــرب به حضرت دوست ، هر روزتان عید و سرور باد .
اباصالـــح ! عیدانه ما یک جمله دعاست . دعایمان کن مولای مهربانمان .
عید فطر بر شما و همه عزیزان تان فرخنده باد . التماس دعا