آه ای بقیع , ای غریبستان تنهائی
ای نیستان غربت معصومین
ای مزار عزیزترین عزیزان خدا
ای که خاک پاک تو مرهم زخم های زهرای اطهر شد
ای که خدیجه کبری در آغوش تو از آزار مکیان آسود
ای خاک پرگهر که پیکر پاک چهار امام معصوم را درخود جای دادی
برای غربت تو و بر مظلومیت تو چشم شیعیان تا ابد گریان است
هشتم شوال سالروز جنایت وحشیانه وهابیون کور صفت
در تخریب مزار ائمه مظلوم بقیع بر شیعیان جهان تسلیت باد
سالهاست که علی علیهالسلام به مرگ مشتاق است؛
از همان روزها که غم عالم را در چاه میگریست
و غریب و تنها، مردِ روز و عابد شبهای تار، در
کوچه های خلوت کوفه گام می زد؛
آنقدر آهسته که صدای گامهای مقتدر او
را کسی نمی شنید و قامت بلند خلوصش را چشمی نمی دید.
ضربه دستان یداللهی اش بر در منزلگاه یتیمان و فقیران
را جز اهل خانه نمی شناختند.
این هزارْتوی کفر و نفاق را باید روزی به حال خود گذاشت؛
وقتی به تاری و تیرگی خود انس گرفته است.
افسوس کسی قدر علی علیه السلام را نشناخت!
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ سَیّدِ الْمُرْسَلِینِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِـــمَةَ الزَّهْراءِ سَـــــیِّدَهِ نِســاءِ الْعــــــالَمِـــینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا أَوَّلَ الْمُؤمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی
نُصْرَهِ سَیِّــــدِ الاَْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَــــطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْــهُ الاَْعْداءَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ،
فَهَنِیئاً لَکِ بِما أَوْلاکِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
.
شکر خدا که تحت لوای خدیجه ایم
.
بعد از هزار سال گدای خدیجه ایم
.
وفات بزرگ بانوی اسلام، همسر گرامی پیامبر اعظم
و مادر مهربان حضرت صدیقه طاهره،
ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها تسلیت باد
نگار خانه ای از تبسّم را بر کتیبه لب هایت دیدم
و دل به دریای چشمان پر تلاطمت زدم.
آن روز که با تو آشنا شدم، بهار بود و گل های
احساسم تازه شکفته بود.
راستش را بخواهی، گرمی سخنانت، پیشانی ام را
ظهرِ تابستان کرده بود و با هر کلمه ای که از لبانت
می تراوید، پرنده پرنده، دلم پر می کشید.
کوچه های کاه گلی جماران حرف هایم را خوب می فهمند.
دلِ من حسینیه ای است به همان ابعادِ حسینیه تو، که هر
روز قشرهای مختلف احساسم در آن جمع م شوند؛
تو بر منبری از گُل، در اهمیت وحدت، سخنان مهمی را بیان
می داری و مشروحِ بیاناتِ تو هر شب از شبکه معراج پخش می شود.
دانش تو، سرشارِ کدام چشمه بود که سال هاست
تفسیرِ سوره حمدت در کلاس زمان روان است؟
می گویند بسیجیانِ چهارشنبه، در فیضیه درسِ اخلاقت گرد
هم می آیند و تو آن ها را به تقوای شقایق و نظم در پرورشِ دل های
عاشق سفارش می کنی. این را من نمی گویم؛
کاشی های سبزِ فیضیه، هنوز پانزده خردادی اند.
حالا ماهی های کوثر به پایت بوسه می زنند و
فرشته ها، صبح به صبح، نعلینِ زردت را با شبنم
و گلبرگ دستمال می کشند.
من این را احساس کرده بودم که باغچه خانه ات
زمستان ها هم سبز است و دیده بودم که هیبت ریاست را
روی طاقچه گذاشتی تا خاک بخورد و یک سینی چایِ شوق از سماور
زمزم ریختی و از تحیّرِ میهمانانِ اخلاصت پذیرایی کردی.
تو چنان مرتفعی که هنوز هم وقتی می خواهم بنویسمت
کلاه از سر واژه ها می افتد اما افسوس!
که تو جدا از جمارانی و چشم هایِ ما همیشه بارانی!
سایت آیه های انتظار - بقلم جواد محمدزمانی
زیباترین روح پرستنده
تو زبان سرخ حسینی که باید می ماند تا فریاد حق خواهی
و عدالت گستری را به گوش تاریخ برساند.
پس از آن عصر به خون نشسته، قبیله ی شیطان، گمان می کردند
کار حسین علیه السلام تمام است اما نمی دانستند
حسینی دیگر در پیش روست.
از کربلا تا کوفه، از کوفه تا شام و از شام تا امروز و همیشه
خطابه های آتشین تو، ای زیباترین روح پرستنده
افشاگری ها کرده است.
خطابه ی آتشین تو در مسجد شام، خود عاشورایی دیگر بود.
آن هنگام که بر منبر قرار گرفتی، سکوت را شکستی
و سخن آغاز کردی، یزید چون بید بر سر دنیای خویش می لرزید.
با دیدن تو و شنیدن منطق تو، چه حا لی داشتند آنان که
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را ندیده بودند و از علی علیه السلام
تصویری وارونه در ذهن داشتند.
کاش آنان که تو را بیمار می نامند، بودند و حماسه های تو را به چشم می دیدند.
می دیدند که چگونه کلامت چون صاعقه ای بر بساط یزیدیان فرود می آمد
و هستی شان را به باد نیستی می سپرد.
ای فرزند راستین پیامبر آخرین، ای وارث خون حمزه ی سیدالشهداء
ای آن که خون علی علیه السلام در رگ هایش جاری است
ای فرزند کعبه و منا! برخیز و از کربلا بگو.
برخیز و با خطابه های آتشینت روشنگری کن.
دعایی بکن تا آمین بگوییم؛
مگر نه این که صحیفه ی تو بوی عرش و آسمان می دهد
و رنگ و بوی استجابت دارد.
علی خیری
عن الامام علی علیه السلام:
« شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا ، المتحابّون فی موّدتنا المتزاورون فی احیاء امرنا،
الذین ان غضبوا لم یظلموا و ان رضوا لم یسرفوا ، برکة علی من جاوروا ، سلم لمن خالطوا »
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما از خود بذل و بخشش نشان می دهند،
و در راه مودت ما همدیگر را دوست دارند .
به جهت زنده نگهداشتن امرما به زیارت یکدیگر می روند. در حال غضب به کسی ظلم نمی کنند
و در صورت رضا اسراف نمی نمایند ، برای همسایگان خود مایه برکتند
و با کسانی که معاشرت می کنند پیام آوران صلح و صفا و صمیمیتند.
کافی / ج2 / ص 73 / ح 1
13 رجب سال سی ام از عام الفیل!
آسمانیان طبق طبق نور می آوردند، آنگاه که دیوار کعبه شکافته شد
و فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علیِّ اعلی خانه خویش
را ازبرای قدوم مبارک او آماده کرده بود... .
و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود تا
بتهای خانه را درهم بشکند و بر پشت بام آنْ ندای یگانگی و توحید
ذات مقدس خدای تعالی را سر دهد و او را تقدیس کند
و فریاد حق طلبی اش را از میان کفرهاو نفاقها به گوش جانهای عاشقان
برساند و پرواز شورآفرین کبوتران عشق را جانی تازه بخشد.
اقیانوس عدل
آمدی و کعبه، لحظه های رسیدنت را در آغوش معطرش تجربه کرد.
آمدی و آفتاب در تلألو چشمانت قد کشید.
تو نخستین بشارت خداوندی پس از پیامبر؛ ادامه دهنده جاده ای
که او در طول سال هایی پر مشقت، به سمت یگانه پرستی گشوده بود.
زمزمه های تنهایی ات را نخلستان های کوفه به شهادت می آیند.
اجاق همیشه روشن عدالتت، تا جهان باقی است
دل های آزاده بشریت را گرم خواهد کرد.
نگاهت، تصویر مردانگی و راستی است و کلامت زندگی.
قدم هایت، چشمان خاک را روشن می کند.
غدیر، دریایی است خروشان که از قطره قطره اش
اقیانوسی از عدل و مهربانی زاده می شود.
نهج البلاغه ات را که می گشایم، بارانی از معرفت
سر و روی جانم را شست وشو می دهد.
کمر راست می کنم و غبار هر چه جهل را از خاطرم می زدایم.
رها می شوم از میله های سرد زمستان و بهار تار و پودم
را در خویش می گیرد.
ای عدالت گستر جاویدان!
از تو می گویم که شانه های جوان مردی ات
تسکین دهنده دردهای دردمندان بود؛
از تو که خرابه های محزون کوفه، طنین گام هایت را خوب
می شناختند؛ همان گونه که نخل های شهر، صدای گریه هایت را.
از تو می گویم ای نخستین ایمان آورنده!
«لیلة المبیت»، آوازه شجاعتت را از خاطر نخواهد
برد و تاریخ عرب، روایت پهلوانی ات را.
آمدی و ندای مهرورزی ات
جهان خاموشمان را به تغزل فرا خواند.
نوشته : معصومه داوود آبادی
او علی ست ....
یاس ها و نرگس ها در بی کران های گذرگاه هستی،
عرشیان و زمینیان را در هاله ای از عطر و رویا می برند؛
چرا که عطر وجودشان را از وجود علی (ع) به ودیعت
گرفته اند! آب های همه دریاها از انعکاس نام او
می درخشند و می خندند
و نسیم های بهاری،در وزش لابه لای شاخ و برگ های
بیدهای مجنون نام او را زمزمه می کنند .
نغمه خوش طنین نام اوست که این گونه بلبلان عاشق را
به ترنم در آورده است و بهشت برای خاطر او
تمام زنبق هایشان را نثار زمینیان کرده است!
او علی است؛
طبیبی که هر کجا که لازم باشد بر زخم ها مرهم
می نهد و دل های نابینا و گوش های ناشنوا
و زبان های بی کلام را درمان می کند.
او علی (ع) است که غفلت و نادانی و حیرت و سرگردانی
را معالجه و روشنی های حکمت و عرفان را
تقدیم دل ها و جان های تشنه عاشق الهی می کند.
منبع : آیه های انتظار
می زند بر قلب کعبه حق به عشق تــو شکاف
می کشد در هم عدو را ذوالفقارت در مصاف
جا نماز راز دل را پهن کردم تا خـــــــدا
می دهد هر "یاعلی" بوی هزاران اعتکاف
نامت بلند است؛
چونان پیشانیات که خود،
معراج آفتاب است و رویشگاه ماه.
آراسته به هزار ستاره روشن و روحت،
اقیانوسی که تلاطم و سکوت،
بیقراری و آرامش و خشم و لبخند را به هم آمیخته،
در خویش گرد آورده است.
تو را چنان که باید نمیشناسم؛
نه من، که هیچ کس را یارای شناخت کاملت نیست؛
چرا که فراتر از ادراک یک جانبه نگر انسانی
«نه بشر توانمش خواند نه خدا توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را»
عید میلاد ساقی کوثر ، امام بر حقّ ، اسدالله الغالب ،
امام علی ابن ابی طالب(علیه السّلام) مبارک.