سلام بر شما ... خوش آمدید ... لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
«کسی قدر علی علیه السلام را ندانست»
سالهاست که علی علیهالسلام به مرگ مشتاق است؛
از همان روزها که غم عالم را در چاه میگریست
و غریب و تنها، مردِ روز و عابد شبهای تار، در
کوچه های خلوت کوفه گام می زد؛
آنقدر آهسته که صدای گامهای مقتدر او
را کسی نمی شنید و قامت بلند خلوصش را چشمی نمی دید.
ضربه دستان یداللهی اش بر در منزلگاه یتیمان و فقیران
را جز اهل خانه نمی شناختند.
این هزارْتوی کفر و نفاق را باید روزی به حال خود گذاشت؛
وقتی به تاری و تیرگی خود انس گرفته است.
افسوس کسی قدر علی علیه السلام را نشناخت!
سالهاست که علی علیهالسلام به مرگ مشتاق است؛
از همان روزها که غم عالم را در چاه میگریست
و غریب و تنها، مردِ روز و عابد شبهای تار، در
کوچه های خلوت کوفه گام می زد؛
آنقدر آهسته که صدای گامهای مقتدر او
را کسی نمی شنید و قامت بلند خلوصش را چشمی نمی دید.
ضربه دستان یداللهی اش بر در منزلگاه یتیمان و فقیران
را جز اهل خانه نمی شناختند.
این هزارْتوی کفر و نفاق را باید روزی به حال خود گذاشت؛
وقتی به تاری و تیرگی خود انس گرفته است.
افسوس کسی قدر علی علیه السلام را نشناخت!
تاریخ : پنج شنبه 96/3/25 | 6:22 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()