سلام بر شما ... خوش آمدید ... لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
اندیشه کودک
کودکی اندیشیدکه:
خداچه می خورد؟!
چه می پوشد؟!
ودرکجا منزل دارد؟!
ندایی آمدکه:
اوغم بندگانش را می خورد
گناهانشان را می پوشد
ودرقلب شکسته آنان ساکن است...
یــــــاد خـــــــدا
نـــسیم دانه را از دوش مورچـــه انداخت.
مورچه دانه را دوبـــاره بر دوشش گذاشت
و به خــدا گفت:
«گاهـــی یادم میــــرود که هستی،
کاش بیشتر نسیـــم می وزید...»
تاریخ : جمعه 92/11/25 | 11:46 صبح | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()