سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

سلام بر شما ... خوش آمدید ... لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

 

 

از روز اول ...

گریه بود اولین صدا، آری! ، روز اول که چشم وا کردیم... 

کشته‌ی اشک! همه اسم تو را ، با همان اشک‌ها صدا کردیم... 

 شیر می‌داد مادر و فکرش ، پیش شش ماهه‌ی تو بود انگار...

شیر مادر اگر که کم خوردیم ، به «علی اصغر» اقتدا کردیم...

داشت کم کم سه سالمان می‌شد، چقدر یک سه ساله شیرین است...

با گل خنده در دل بابا خودمان را چه خوب جا کردیم... 

سیزده ساله... اهل درد شدیم، با تو بار آمدیم و مرد شدیم...

زیر یک تانک یا دم شمشیر... ، عهد را موبه مو وفا کردیم...

یاد «اکبر» جوان شدن هم داشت، رفتنش قد کمان شدن هم داشت...

کاش می‌شد دوباره برگردد، ... چقدر با تو هی دعا کردیم...

 تشنه بودیم رفت و آب آوَرد، رفت آب آوَرَد، شراب آوَرد...

دل سقا شکست و جاری شد باده‌ای که در آن شنا کردیم...

 هر کجا بوی سیب می‌آید، عاشق تو: «حبیب» می‌آید...

پیر گشتیم و این جوانی را نذر میخانه‌ی شما کردیم...

 افتخار سیاه‌پوشی را از غلامِ سیاهتان داریم...






تاریخ : سه شنبه 92/8/7 | 12:2 صبح | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.