سلام بر شما ... خوش آمدید ... لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد. یهودا پرسید : چرا میخندی ؟ اینجا که جای خنده نیست !
یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه برادران نیرومندی دارم !
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که
"نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد"…
تاریخ : جمعه 92/7/19 | 11:30 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()