سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

سلام بر شما ... خوش آمدید ... لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.


تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم


زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد! زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید! زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!






تاریخ : یکشنبه 91/11/29 | 8:58 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

مردی نزد حکیمی رفت و پیش او از تنگدستی‌اش شکایت کرد.

حکیم از او پرسید: آیا دوست داشتی که نابینا بودی اما در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا دوست داشتی گنگ و لال بودی اما در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا دوست داشتی دو دست و پا نداشتی اما به جای آن ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا خوب بود اگر دیوانه بودی و در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

حکیم گفت: آیا باز هم از مولا و پروردگارت شکایت میکنی در حالی که در عین فقر چهل هزار درهم داری؟

مرد پریشان خاطر دگرگون شد و خداوند را به جهت نعمت‌هایی که به او داده است شکر گفت.


 






تاریخ : جمعه 91/11/27 | 8:48 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

سلام


فردا بچـــه ها منتـــظرتون هستن

" شهـــــــدا " رو میگم

میگن میخوایم ببینیمت .

توی راهپیمایی 22 بهمن . 

وعدگاه ما و شهدا :

فردا _ راهپیمایی








و جواب ما به شهدای عزیز : لبیک به رهبری






تاریخ : شنبه 91/11/21 | 10:54 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

خدای من همان خداییست که بدون هیچ انتظاری همه را دوست دارد!!! و وفادارترین معشوق هم اوست که انسان را پس از همه خطاها و دل دادن به دنیا و اهل دنیا در آغوش عشق میپذیرد

***********************************************

خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد: او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد. او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد. او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد

**************************************************
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست انجا که صفا هست در ان نور خدا هست

*************************************************

خدایا!
کمکم کن؛ پیمانی را که در طوفان با تو بستم در آرامش فراموش نکنم


************************************************

مشکلات خود را با مداد بنویس و پاک کن را در اختیار خدا بگذار

*************************************************

آنچه که هستی هدیه خداوند به توست و آنچه خواهی شد هدیه تو به خداوند است ، پس بی نظیر باش…


*************************************************

خداوند کلیدهای گنجینه های خویش را در دستان تو گذاشته است  چرا که به تو اجازه داده است که از او بخواهی . پس هرگاه بخواهی می توانی درهای نعمتش را با دعا بگشایی و ریزش باران رحمتش را طلب کنی

*************************************************

آرامش آنست که بدانی در هر گام دست تو در دست خداست.

(خدایا برای همه چیز شکر)








تاریخ : شنبه 91/11/21 | 12:22 صبح | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

ملکا ذکر تو گـــــویم که تو پاکی و خدائی


نروم جز به همان ره که توام راهنـــــمائی



بری از رنج و گدازی ، بری از درد نـــــیازی


بری از بیم و امیدی بری از چون و چــرائی



همه درگاه تو جویم ، همه از فضل تو پویم


همه توحید تو گویم که به توحــــید سزائی



تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی


تو نماینده ی فضلی تو ســــــــزاوار ثــنائی



همه عـــزّی و جــــلالی همه علمی و یقینی


همه نوری و سروری همه جودی و سـخائی



لب و دندان ســـنائی هـــمه توحید تــــو گوید


مگر از آتــــــــش دوزخ بـُــوَ دَش روی رهـــائی

 








تاریخ : جمعه 91/11/20 | 8:33 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

گفتم: خسته ام
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی دونه تو دلم چی می گذره
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه می دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره  کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همه ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته.
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/) ::.

گفتم: اصلا بی خیال! توکلت علی الله.
گفتی: ان الله یحب المتوکلین

.:: خدا اونایی رو که توکل می کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می کنم.
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/186) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می شد بهت نزدیک شم.
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.

گفتم: این هم توفیق می خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی.
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می تونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی دونید خداست که توبه رو از بنده هاش قبول می کنه؟! (توبه/104) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم.
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده ی گناه هست و پذیرنده ی توبه (غافر/2-3) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه ی گناه ها رو می بخشه (زمر/53) ::.






تاریخ : جمعه 91/11/20 | 12:50 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

 

توصیه هایی از آیت الله بهجت رحمة الله علیه

 

ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم و برای هر خطا، زبان به استغفار بگشاییم و اگر قابل جبران باشد، جبران کنیم.


خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود! این یک بیماری قلبی است که انسان به آن مبتلا می شود، و با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده می کند، خود را به حرام گرفتار می نماید!


کسی که بداند در مرآی و مسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم.

 

بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم؛ غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است.


در قضیه حضرت یوسف (علیه السلام) آمده است: (اخرج علیهن: بر آنان بیرون آی.) فقط یک دیدار بود، و پس از دیدن جمال حضرت یوسف... دستها را قطع کردند و بی اختیار شدند!... پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق، به هر چه غیر او است پشت پا نزنند؟!


هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید!


ما باید در اعتقادات و اعمال، چه عمل شخصی مان و یا عمل نوعی و اجتماعی مان و در عبادتمان، از تحصیل رضایت خدا، لحظه ای غافل نشویم و مسامحه نکنیم که اگر مسامحه بکنیم، در همان آن، خاسر و زیانکار شده ایم!


مدام به قرآن نگاه کردن، دوای درد چشم است.

 






تاریخ : جمعه 91/11/20 | 2:35 صبح | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

سـاعتـش را :

بر امـام حسـین تنـظیـم نـمـوده ام ،

تـا بـا یاد مصـائبــ ایـشـان و حـوادثـــ عـاشـورایـش تـربیـتـــ پـیـدا کنـم .

دقـیقـه اش را :

بـر مـهـدی قـائـم تنـظیـم نـمـوده ام ،

تـا دقـایـق عمـرم بـی یـاد او نـگذرد ، شایـد کـ ه روزی سـربـازش شـوم .

ثـانیـ ه هـایـش را :
 

گـرد آن دوازده مـرواریـد مـی گـردانـم ،

تـا بـا نـور آنـان ظـلـمـت خـود را روشنـایـی بـخـشم .

 







تاریخ : پنج شنبه 91/11/19 | 10:6 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()

فکر می کنی تو کجای این دنیا قرار داری؟






تاریخ : پنج شنبه 91/11/19 | 9:2 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
 


توکل یعنی اینکه؛

با ایمان، در راهی قدم بگذاری که؛


هیچ کس با تو نیست؛


آن وقت می بینی، کسانی که؛


فکرش را هم نمی کرده ای؛


در این راه، با تو همراه خواهند شد ...


                                    «شهید بهشتی»


 






تاریخ : چهارشنبه 91/11/18 | 8:25 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.