شـــب و روزم
همه این باشد و باشد
که مبــادا
ز مــن و کــرده? مـــن
دلـــبرِ مــن
غصـــه بگیــرد!
و زبانـــم لال
برای گنهـم اشـــک بریــزد!!
فرق نمی کند
کجا یا کِی
در هیاهوی این شهر
هر کجا و هر زمان دچار واهمه شدی
با ایمانت وضو بگیر
زیر لبت نیت کن :
حجاب میکنم قربة الی الله
خدایا سپاسگزارم
که به من این شانس رو دادی که بتونم به دیگران کمک کنم،
کسانی هستند که از این نعمت و برکت وافری که به من دادهای بیبهرهاند…
خدای عزیزم
من میتونم کار کنم،
کسانی هستند که برای رفع کوچکترین نیازهای روزمرهشون هم به دیگران محتاجند،
برای این نعمت بزرگ از تو سپاسگزارم…
خدایا ممنونم
من میتونم تمام زیباییهای پیرامونم را ببینم،
کسانی هستند که دنیایشان همیشه تاریک و سیاه هست…
خدایا
من میتونم راه برم،
کسانی هستند که هیچوقت نتونستهاند حتی یک قدم بردارند…
خدایا از تو ممنونم
که دل رئوف و شکنندهای دارم،
کسانی هستند که این قدر دلشون سنگ شده که هیچ محبت و احساسی رو درک نمیکنن…
خدای دوستداشتنی من، از تو ممنونم
که کسی هست که منو دوست داره،
کسانی هستند که بود و نبودشون واسه هیچکس مهم نیست…
و بیش از همهی اینها
برای هدیهای که هر روز با هزار عشق و امید به من میدهی از تو سپاسگزارم…
...هدیهای که نامش زندگیست…
در هیاهوی زندگی دریافتم
چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالیکه گویی ایستاده بودم
چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد
در حالیکه قصه کودکانه ای بیش نبود
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود
وگرنه نمیشود
به همین سادگی
کاش نه میدویدم نه غصه میخوردم
فقط او را میخواندم...