سلام بر شما ... خوش آمدید ... لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
داده خداوند جلى
حمیده را دسته گلى
آمد موسى طور انّما
روشن چشم رسول مصطفى
صادق آل مرتضى چشم تو روشن
ولى حق نور هدى چشم تو روشن
مولود این هفتم ولى
بادا مبارک بر على
تاریخ : سه شنبه 92/9/19 | 10:8 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
هر کس دارای چهار خصلت باشد گرچه از سر تا پا غرق
در معاصی باشدولی خداوند تمام گناهان او را به
حسنات تبدیل می کند .
آن چهار خصلت عبارتند از :
راستگویی
حیا
خوش خلقی
سپاسگزاری از نعمتها
اصول کافی، ج3، ص166
تاریخ : دوشنبه 92/9/18 | 10:35 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
توکل بر خـــــدا
آتشی که نمى سوزاند" ابراهیم " را
و چاقویی که سر نمیبرد " اسماعیل " را
و دریایى که غرق نمی کند" موسى " را
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد...
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
و دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد...
آیـا هـنـوز هـم نـیـامـوخـتـی ؟!
کـه اگـر هـمـه ی عـالـم
قـصـد ضـرر رسـانـدن بـه تـو را داشـتـه بـاشـنـد
و خـــدا نخـواهد " نــمــی تــوانــنــد "
پـس
به " تـدبـیـرش " اعتماد کن
به " حـکـمـتـش " دل بسپار
به او " تـوکـل " کن
و به سمت او " قــدمــی بـردار "
تـــا
آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی . . . .
آتشی که نمى سوزاند" ابراهیم " را
و چاقویی که سر نمیبرد " اسماعیل " را
و دریایى که غرق نمی کند" موسى " را
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد...
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
و دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد...
آیـا هـنـوز هـم نـیـامـوخـتـی ؟!
کـه اگـر هـمـه ی عـالـم
قـصـد ضـرر رسـانـدن بـه تـو را داشـتـه بـاشـنـد
و خـــدا نخـواهد " نــمــی تــوانــنــد "
پـس
به " تـدبـیـرش " اعتماد کن
به " حـکـمـتـش " دل بسپار
به او " تـوکـل " کن
و به سمت او " قــدمــی بـردار "
تـــا
آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی . . . .
تاریخ : جمعه 92/9/15 | 9:56 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
تاریخ : جمعه 92/9/15 | 9:22 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت .
نمازگزاران ، همه او را شناختند؛
پس ، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت .
نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست .
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت :
مردم !هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!
کسى برنخاست .
گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد!
باز کسى برنخاست .
گفت : شگفتا از ما که به ماندن اطمینان نداریم؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستیم
تاریخ : جمعه 92/9/15 | 8:21 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
تاریخ : دوشنبه 92/9/4 | 11:3 عصر | نویسنده : ال یاســـــــین | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
